نقش پدربزرگ و مادربزرگ در تربیت کودک

0

نقش پدربزرگ و مادربزرگ در تربیت کودک چگونه است؟ حضور پدربزرگ و مادربزرگ در زندگی نوه چه مزایایی دارد؟ چگونه از دوتربیتی شدن کودک خود جلوگیری کنیم؟

این‌ها پرسش‌هایی هستند که خیلی مواقع ذهن والدین و یا خود مادربزرگ و پدربزرگ‌ها را مشغول می‌کند.

برخی خانواده‌ها در شهری دور از والدین هستند و کمبود آنها را در موقعیت‌های مختلف احساس می‌کنند.

برخی نیز با والدین خود ارتباطی روزانه یا هفتگی دارند و چالش‌های مختلفی را طی می‌کنند.

با ما همراه باشید، در این مقاله سعی می‌کنیم به این پرسش‌ها پاسخ بدهیم.

این مقاله را با دیگران هم به اشتراک بگذارید:


Twitter


Telegram


Whatsapp


Facebook


Linkedin

قوانین روابط پدربزرگ و مادربزرگ با نوه:

1. با آن‌ها توافق کنید.

بهترین و آسان‌ترین راه این است که با هم درباره‌ی اصول تربیت کودک صحبت کنید و درمورد نقش پدربزرگ و مادربزرگ در تربیت کودک خود به توافق برسید.

(برای خواندن مقاله “انتخاب بهترین روش‌های تربیت فرزند” اینجا کلیک کنید.)

گاهی مادربزرگ‌ها چیزهایی می‌دانند که مادرها هنوز تجربه‌ی آن را کسب نکرده‌اند و گاهی مادرها بر اساس اهدافی کودک را تربیت می‌کنند که مادربزرگ‌ها به آن فکر نکرده‌اند.

اگر مادربزرگ کنار و یا نزدیک شماست برای ارتباط بهتر، کافیست با هم درباره‌ی اصول تربیتی به توافق برسید.

مثلا اگر چیزی خراب شد، مادر اشتباه بودن این کار را به کودک آموزش دهد. یا اگر کودک از غذا خوردن ممانعت کرد و مادربزرگ قصد غذا دادن به کودک را داشت، از روش‌هایی مثل بازی استفاده کند نه دعوا کردن.

2. اجازه بدهید فرزندتان با پدربزرگ و مادربزرگ خود ارتباط داشته باشد.

معمولا کودکان از وقت گذراندن با مادربزرگ و پدربزرگ خود لذت می‌برند.

اکثر مادربزرگ‌ها نیز بسیار با نوه‌ی خود خوش‌برخورد و مهربان هستند.

گاهی فقط کافیست که مادران اجازه‌ی تجربه کردن و سازگاری با رفتارهای بزرگترها را به کودکان بدهند. این شامل مادربزرگ مادری و پدری می‌شود.

مشکلات شما و مادرشوهر/ مادرزن، تنها بین شما دو نفر است. نیازی نیست کودک شما اطلاعی از این موضوع داشته باشد.

پس اگر مادربزرگ با نوه‌ی خود خوش برخورد است، اجازه‌ی وقت گذرانی با یکدیگر را به آنها بدهید.

3. اگر پدربزرگ یا مادربزرگ فرزندتان با او رفتار خوبی ندارد رفت و آمد خود را کم‌تر کنید.

گاهی (بسیار به ندرت) مادربزرگ و پدربزرگ‌ها رفتاری تند با نوه‌ی خود دارند. مثلا ممکن است کودک را کتک بزنند و یا از او متنفر باشند.

در این صورت ابتدا ناراحتی خود را از اینگونه رفتارها نشان دهید و از این که این رفتار باعث آزار شما می‌شود با آنها صحبت کنید.

اگر صحبت کردن کارساز نبود، رفت و آمد خود را با آنها کم کنید.

دقت کنید که قطع کردن رفت و آمد توصیه نمی‌شود اما کم کردن می‌تواند موثر باشد؛ مثلا اگر هفته‌ای یکبار یکدیگر را می‌بینید اما به مدت شش ساعت، زمان این دیدار را به سه ساعت کم کنید.

مزایای نقش پدربزرگ و مادربزرگ در تربیت کودک

1. ایجاد حس امنیت و دوست‌داشتنی بودن در کودک

پدربزرگ و مادربزرگ‌ها در ایجاد احساس امنیت و دوست‌داشتنی بودن در کودک بسیار موثر هستند.

کودک تقاضای زیادی برای عشقی دارد که او را می‌فهمد، می‌پذیرد و احساس اعتماد را در وی ایجاد یا تقویت می‌کند.

در واقع امنیت و اعتماد و دوست‌داشتنی بودن، مانند ابزار برای کودک عمل می‌کنند تا بتوانند در دنیا زندگی کند. و این ابزار را از پدربزرگ و مادربزرگ‌ها می‌توان دریافت کرد.

اگرچه برخی والدین طلاق گرفته‌اند، خیلی از اوقات ما شاهد ادامه‌ی این نقش از سوی پدر و مادربزرگ‌ها هستیم و می‌تواند تا حدودی باعث کاهش آسیب‌های طلاق در کودکان شود.

نقش پدربزرگ و مادربزرگ در تربیت فرزند خود را دست کم نگیرید که بسیار در زندگی کودک شما مهم است.

2. کمک در شناختن، اعتماد کردن و فهمیدن دیگران

پدربزرگ و مادربزرگ‌ها می‌توانند کودک شما را در شناختن، اعتماد کردن و فهمیدن دیگران یاری دهند.

برای کودک شما، اولین و امن‌ترین جای دنیا شما و خانه‌ای است که در آن زندگی می‌کنید.

اما کودک شما برای روز آینده و نه چندان دورِ خود احتیاج به تمرین برای درک کردن دیگران دارد.

ارتباط با پدربزرگ و مادربزرگ به کودک می‌آموزد که جایی غیر خانه‌ی خود ما می‌تواند آرامش بخش باشد.

کم‌کم در این ارتباط‌ها کودک سازش با دیگران و طرز تفکر آنها را یاد می‌گیرد.

3. کمک به درک بهتر کودک از جهان پیرامون و خود

به یاد بیاورید زمان‌هایی را که در خانه‌ی مادربزرگ خود بودید و داستان‌های شنیدنی و جالب از زندگی خود تعریف می‌کردند. مثلا به دنیا آمدن مادرتان، یا خاطره‌ی عشق و ازدواجشان، یا خاطره‌ی کودکی‌های خودشان.

احتمالا فقط در آن دوران برای شما لذت به همراه داشت اما تاثیرات این خاطره‌گویی‌ها بیشتر از یک لذت لحظه‌ای‌ست.

این مسئله به شما کمک می‌کرد تا ارتباطی بین گذشته و حال ایجاد کنید و کم‌کم خود را در جایگاهی وسیع‌تر از لحظه ببینید و هویت خود را بیابید.

این خاطرات میراث فرهنگی و خانوادگی شما شد و در موقعیت‌های مشابه می‌توانستید از راهکارهای آنها استفاده کنید.

کودک شما نیز برای اینکه موقعیت خود را در دنیا و در طول تاریخ پیدا کند، احتیاج به خاطرات فردی دنیا دیده دارد که ارتباط عاطفی نزدیکی با وی برقرار کند. چه کسی بهتر از پدربزرگ و مادربزرگ؟

4. حضوری افرادی دلسوز در زمان‌های حساس

پدر و مادرهای شاغل لزوم حضور پدربزرگ و مادربزرگ را بیشتر درک می‌کنند.

آنها نقش نظارتی و تربیتی خوبی برای نوه‌هایشان ایفا می‌کنند که در نبود آنها برای به دست آوردن چنین چیزی باید وقت و پول زیادی صرف کرد.

5. انتقال باورهای خوب گذشتگان به کودک

پدربزرگ و مادربزرگ به دلیل سال‌های زیادی که سپری کرده‌اند می‌توانند ارزش‌ها و فلسفه‌ای برای زندگی به کودکان بدهند.

اگرچه ممکن است برخی والدین گمان کنند که زندگی را باید براساس آموخته‌های جدید ساخت و صحبت‌های سالمندان قدیمی‌ست اما باید پذیرفت که هر چیز جدیدی خوب نیست و هر چیزی که کهنه‌ست بد نیست.

باورهای خوب گذشتگان نیاز به تایید مجدد دارد که این موضوع اهمیت نقش پدربزرگ و مادربزرگ در تربیت کودک را به خوبی نشان می‌دهد.

6. ایجاد احساس مثبت از دوران پیری

متاسفانه چیزی که در جامعه‌ی ما روز به روز افزایش پیدا می‌کند، پرستش جوانی و بیزاری از سالمندی‌ست.

افراد با کمی بالا رفتن سن و ظاهر شدن خطوط کنار چشم، درصدد رفع آنها برمی‌آیند و از گفتن سن‌شان خودداری می‌کنند.

این مسئله اگرچه در زنان بیشتر دیده می‌شود اما ما مردانی را نیز داریم که سعی دارند جوانتر به نظر برسند و از پیر شدن بیزارند.

اما پیر شدن دوره‌ای از زندگی افراد است که ناگزیر انسان‌ها آن را تجربه می‌کنند.

در گذشته پیر شدن اتفاقی خوشایند بود و افراد برای هم آرزوی عمر طولانی می‌کردند تا پیری را ببینند و افراد جامعه برای افراد مسن جایگاه ویژه‌ای قائل بودند.

این مسئله اگرچه حالا در جامعه ما اندک است اما پدربزرگ و مادربزرگ می‌توانند احساس مثبتی برای رسیدن به سالمندی در افراد به وجود آوردند.

مثلا کودکان دوست داشته باشند وقتی پیر شدند مانند پدر یا مادربزرگ خود مهربان و آرام باشند و یا متوجه شدند که پیری دوره‌ای ست که می‌توان آن را زندگی کرد و چیز ترسناکی نیست. اگرچه افراد جامعه از آن ترس دارند.

مشکلات احتمالی در رابطه با نقش پدربزرگ و مادربزرگ در تربیت کودک

اگرچه این ارتباطات مزایای بسیاری دارد اما چالش‌هایی نیز می‌تواند به وجود بیاید که مدیریت و برخورد صحیح از تنش و آسیب‌های آن می‌کاهد.

مثلا برخی معتقدند پدربزرگ و مادربزرگ‌ها هرگز کودکان را منضبط نمی‌کنند و آن‌ها را لوس و نازنازی بار می‌آورند.

(اگر نمیدانید چگونه با کودک لوس برخورد کنید اینجا کلیک کنید.)

برخی از محبت‌های آنها سخن می‌گویند که باعث تضعیف اقتدار والدین می‌شود.

آنها محبت نوه‌ها را جلب می‌کنند و رفتاری دارند که انگار والدین آنها، خودشان هستند و حس تملک نسبت به نوه‌هایشان دارند.

اگرچه برخی از پدربزرگ و مادربزرگ‌ها این مشکلات را دارند اما همه اینطور نیستند.

اگر شما هم مشکلاتی در این زمینه دارید احتمالا در یکی از موقعیت‌های زیر به وجود آمده است:

1. مادربزرگ و پدربزرگ در ایفای نقش خود در تربیت نوه سردرگم هستند.

مثلا اگر به کودک توجه کنند و مسئولیت بیشتری تقبل کنند، متهم می‌شوند که رابطه‌ی فرزند و والد را در اختیار گرفته‌اند و اگر زیاد توجه نکنند به سهل‌انگاری متهم می‌شوند.

این مسئله لزوم گفتگو درباره‌ی نقش مادربزرگ و پدربزرگ در تربیت کودک را نشان می‌دهد. گاهی فقط باید انتظارات خود را محترمانه بیان کنید تا مشکل شما رفع شود.

2. نگرش آنها نسبت به فرزند پروری متفاوت است.

اگرچه احتمالا آنها والدین سختگیرتری برای شما بودند اما گذر عمر و دور شدن از مسئولیت تربیت و احتمالا دلتنگی‌شان برای کودکی‌های شما، آنها را نرم‌تر و منعطف‌تر ساخته است.

اگرچه تربیتی که شما اعمال می‌کنید خیلی مواقع لازم است اما آنها در این خصوص دخالت می‌کنند و این باعث مقاومت کودک شما می‌شود.

کودک شما در واقع در خصوص انتظاراتی که از وی دارند سردرگم می‌شود.

می‌بایست آنها در زمینه‌ی تربیتی نقش حمایتی داشته باشند و با والدین مخالفت نکنند تا از دوتربیتی شدن کودک جلوگیری شود.

3. رابطه عاطفی کودک با پدربزرگ یا مادربزرگ بسیار شدید است.

گاهی ممکن است در موقعیت‌هایی طوری رفتار کنند که انگار مادربزرگ را به مادر خود ترجیح می‌دهند اما هرگز اینطور نیست.

برای فرزندان نفر اول زندگی، مادر و پدر هستند. اگرچه پدربزرگ و مادربزرگ برای نوه‌ها عزیزند اما هیچکس برای آنها جای پدر و مادر را نمی‌گیرد و فرزندتان به شما تعلق دارد.

4. امتیاز دادن‌های بیجا به کودکان

برخی مواقع پدربزرگ و مادربزرگ به دلیل تنهایی یا عشق و محبت بسیار، نوه‌های خود را مانند فرزند خود نگهداری می‌کنند. در نتیجه برای جلب محبت کودکان با والدین رقابت می‌کنند و امتیازاتی به نوه‌های خود می‌دهند.

اما باید این واقعیت را بپذیرند که مسئولیت نهایی کودکان با والدین آنهاست. همچنین باید بپذیرند که مسئولیت تمام وقت آنها پدربزرگ و مادربزرگ بودن نیست. آنها باید زندگی خود را ادامه دهند و برای خودشان وقت بگذارند.

سخن آخر

کودک به تک تک محبت‌هایی که از اعضای خانواده‌ی خود دریافت می‌کند، نیاز دارد. پس والدین و پدربزرگ و مادربزرگ باید در این زمینه با یکدیگر به توافق برسند تا کودک بتواند بهره‌ی کافی از هرکدام ببرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.